ایران آزاد
ایران آزاد
بسی رنج بردی در آن سال سی - که رنج برده باشی فقط، مرسی!
در صفحه نخست درگاه ملی آمار ایران ( وبسایت مرکز ملی آمار ایران ) خبری آمده است با این عنوان: "دربهار 1387 ، متوسط روزانه گاز طبيعي در بخش هاي مختلف حدود 4/307 ميليون مترمكعب بوده است؟" شما چیزی از جمله فوق دستگیرتان می شود! کجایی ای حکیم ابوالقاسم فردوسی که بدانی (به قولِ محسن نامجو): "بسی رنج بردی در آن سال سی/که رنج برده باشی فقط ، مرسی!"
کلماتی نغز از نخبه روحانیت!
جناب قرائتی در فرمایشات گهرباری فرموده اند: اگر در بم زکات خرما را می دادند زلزله نمی آمد...
حدود سی سال است که این نخبه روحانیت در صدا و سیما برنامه ثابت اجرا می کند! این آقا خوب نقش وی را بازی می کند!
این ۱۵۰ نفر!
خبرگزاری فارس در مورد اعتراضات دانشجویی دانشگاه تهران، نوشته است: "... در ميان تجمع كنندگان كه حدود ۱۵۰ نفر تخمين زده مي‌شود، دانشجويان افراطي برخي دانشگاه ها از جمله دانشگاه اميركبير، علامه و خواجه نصير به چشم مي خورند...!" (به نظر می رسد که فارس بوق استکبار در ایران شده است که با سیاه نمایی این جمعیت کم را ۱۵۰ نفر ذکر می کند اما از آزادی و دموکراسی در ایران آزاد امروز در زیر سایه ولی فقیه غافل مانده است!) این بار دانشجویان معترض، عوامل امپریالیسم آمریکا و جاسوسان سیا و موساد در ایران قلمداد نشده اند، که از دلارهای آمریکایی تغذیه می شوند! این خبرگزاری در توصیف آنها نوشته است: "... اعضا دفتر طيف غيرقانوني تحكيم وحدت و عناصر چپ و ماركسيست..." که البته عناصر چپ و مارکسیست را دیگر نمی توان به آمریکا منتسب کرد! مگر آنکه این مزدوران آمریکا در ایران دلارهای آمریکایی را گرفته باشند و در یک چرخش ۱۸۰ درجه ای به آمریکا هم نارو زده و مارکسیست شده باشند! برای دیدن عکس های بیشتر از این ۱۵۰ نفر می توانید اینجا و اینجا را ببینید! همچنین می توانید دو فیلم هم از این ۱۵۰ نفر اینجا و اینجا ببینید!
توجیه مشکلات اجتماعی و اقتصادی،با ربط دادن گودرزی به شقایقی!
مدیران جمهوری اسلامی در توجیه بی لیاقتی ها و ناتوانی های خویش هرازگاهی به دنبال سوژه و بهانه ای جدید می گردند تا نتایج بی کفایتی های خود را به گردن آن بیندازند. سایت تابناک در مقاله ای، حضور غيرقانوني افاغنه در استان كرمان را عامل مشكلات ناگوار اجتماعی و اقتصادی دانست! بازخوانی بخشهایی از این مقاله، که آسمان و ریسمان به هم بافته است تا نتیجه دلخواهش را بگیرد، خالی از لطف نیست!
در قسمتی از این نوشته آمده است: "...حضور نزدیک به۱۵۰ هزار تبعه افغانستان در كرمان ـ كه نيمي از آنان اقامت غيرمجاز دارند ـ موجب شده تا بيش از صد هزار فرصت شغلي استان كرمان اشغال شده و بحران بيكاري و اشتغال جوانان دوچندان نمود داشته باشد..."
اولا: کمتر ایرانی را می توان یافت که حاضر به اشتغال در مشاغل سختی که کارگران زحمتکش افغانی به آن مشغولند، می باشد. ثانیا: چگونه می توان پذیرفت که از این ۱۵۰ هزار نفر، بیش از صد هزارنفرشان(با کم کردن تعداد زنان و کودکان و سالمندانی که نمی توانند کار کنند) نیروی کاری هستند که همواره مشغول کارند؟! حتی نیروهای جوان و فعال آنها هم هر روز نمی توانند کار پیدا کنند! مگر جمهوری اسلامی اجازه کار(حتی در مراکز غیر دولتی) به آنها می دهد؟!
در قسمتی دیگر آمده: "حضور افغاني‌ها و اشتغال آنها به برخي فعاليت‌ها، موجب پديد آمدن مشكلات شديد زيست محيطی، به ويژه در برخي مناطق، سبب آلودگي آب‌های اين شهرستان‌ها شده است"! آقایان اصولگرای تابناکی ذکر نکرده اند که کدام فعالیت (خاص افاغنه) می تواند موجب پديد آمدن مشكلات شديد زيست محيطي و سبب آلودگي آب شود! (واقعا بی شرمی تا این حد!)
چه اشکالی دارد که مبالغ هنگفتی که برای جنگ و خونریزی در عراق و لبنان و سوریه توسط جمهوری اسلامی هزینه می شود در همین کشور سرمایه گذاری شود و زمینه ایجاد اشتغال برای همه فراهم شود تا هم ایرانی ها و هم عزیزانِ آواره افغان به کار و مشاغل آبرومند و قانونی مشغول شوند؟
سریال «کردان»!!!
جناب زیبا کلام مقاله ای در روزنامه کارگزاران مقاله ای سرتاسر مغالطه آمیز نوشته است با عنوان كردان؛ محكوم یا مظلوم ، که در آن تلاش شده است تا از قباحت عمل کردان بکاهد و به قول خودش ماجرای سریال کردان را ناشی از عقب ماندگی و مدرک زدگی جامعه بداند! در اینجا به فرازهایی از این مقاله می پردازیم:
- وی در جایی گفته است: "...شاید اگر آقای كردان اصراری روی درست بودن مدركش نمی‌كرد، موضوع به اینجاها كشیده نمی‌شد..."
آقای زیبا کلام! آیا این حق مردم نبود که بدانند شایعات پیرامون اصالت مدرک وزیر کشورشان چقدر صحت دارد؟ آیا بدینوسیله شما مسئولین را تشویق نکرده ای که زین پس به انتقادات منتقدین وقعی ننهند؟!
- وی در جایی دیگر گفته است:"... بسیاری از آنچه كه علیه وی می‌گویند بیشتر از سر فرصت‌طلبی سیاسی و خالی كردن دق‌دلی بر سر احمدی‌نژاد است تا اینكه كردان واضحا جرم و عمل خلافی مرتكب شده باشد..."
جناب زیبا کلام! شما که مدعی مستقل و منطقی اندیشیدن هستی چرا این اصل اولیه منطقی (بنگر که چه می گوید، نه آنکه چه کسی می گوید) را فراموش کرده ای؟ وانگهی چگونه از اندرون و انگیزه همه منتقدین آگاه هستی که چنین مطلق قضاوت کرده ای؟
- وی گفته است:"ظرف دو دهه گذشته یعنی در ده‌های 1370 و 1380 كدام مدیر در جمهوری اسلامی آن را مرتكب نشده؟"
من البته خجالت می کشم که این جملات و عبارات را از یک شخص نخبه و صاحبنظر ایرانی بدانم! آیا کثرت وقوع یک عمل قباحت آنرا از بین می برد؟!
- وی افاضه فرموده است: "...دو، سه سال پیش داستان «دانشگاه هاوایی» را داشتیم... ظرف دو دهه گذشته صدها ایرانی كه در میان آنان باز بسیاری از مسوولان نظام بوده‌اند، از روی استیصال و اضطرار و برای گرفتن مدرك دكترا (و فقط هم به‌عنوان مدرك) سر از ارمنستان، اوكراین، آذربایجان، تاجیكستان، بلاروس و هزار و یك كشور و مملكت دیگر درآورده‌اند..."
اولا: چگونه جنابعالی همه افرادی را که برای کسب دانش به کشورهای دیگر می روند متهم به مدرک گرایی می کنی؟ این عبارتی که در داخل پرانتز گذاشته ای بر مبنای کدام بدیهیات است که با چنین اطمینانی بیان کرده ای؟ دوما: اسامی ارمنستان و آذربایجان و بلاروس و ... در نظر جنابعالی دارای چه بار معنایی می باشد؟ آیا جنابعالی از نظام آموزشی و پژوهشی همه این کشورها آگاهی کامل داری که همه اینها را در یک ردیف بعنوان نظام های ضعیف قلمداد کرده ای؟ ثالثا: اینکه گفته ای «از روی استیصال»، کدام استیصال مد نظرت است؟ در مملکتی که الله کرم ها و محسن رضایی ها و قاسم سلیمانی ها و ... مدرک می گیرند چه استیصالی مدیران را وا می دارد به ارمنستان و ... بروند؟!!! رابعا: ماجرای دانشگاه هاوایی چه ربطی به جعل مدرک و دروغگویی دارد؟ البته باید هرکس که از مدرک این دانشگاه استفاده کرده است و مسئولینی که اعتبار مدرک افراد را با دقت بررسی نکرده اند و یا کرده اند و اغماض نموده اند طبق قانون مجازات شوند لکن آیا در این مورد جعلی هم در کار بوده است؟
وی در نهایت فرموده :"...هیچیك از مخالفان كردان پرسیدند كه او در این30سال چه می‌كرده است؟ آیا در پست و سمت‌های قبلی مدیر موفقی بوده یا خیر؟ اتفاقا و از قضای روزگار، كردان از نظر مدیریتی، انسان لایق و باكفایتی است. كسانی كه از نزدیك با او كار كرده‌اند، او را مدیری دقیق، باهوش، منضبط، شایسته و پركار توصیف می‌نمایند. اما در جامعه عقب‌مانده و مدرك‌زده ما..."
بله آقای زیباکلام! خیلی ها پرسیده اند و هم اکنون هم می پرسند، ولی کو گوش شنوا؟! خیلی ها هنوز می خواهند که ماجرای فساد اخلاقی کردان و پرونده ازاله بکارت کردان و نیز فساد اقتصادی در صدا و سیما و ... هم روشن شود. خیلی ها پرسیده اند و می پرسند که وی ظرف این 30 سال چه شق القمری کرده است که بیانگر لیاقت وی می باشد؟! کسانی که از نزدیک با وی کار کرده اند و چنین اظهار نظری کرده اند، بیش از «شاهد یک روباه» نمی توانند باشند و به فرض صداقتشان (فرض محال که محال نیست) این صداقت چگونه اثبات شده است؟ بالاخره یک مدیریت لایق و توانمند لزوما یک خروجی قابل توجهی باید داشته باشد!
در نهایت جامعه ما بیش از مدرک زدگی و ... از داشتن نخبگانی مانند شما رنج می برد. نخبگانی که تخم لق «غربزدگی» و ... را در دهان این ملت گذاشتند تا لجوجانه سدی در برابر پیشرفت کشورشان ایجاد کنند و امروز همان مردم از جانب همان نخبگان به عقب ماندگی متهم شوند!
سرقت علمی وگلایه از «فقدان معنویت» در مدیریت زیست محیطی!
ضمن وبگردی مطلبی در مورد سرکار خانم ابتکار دیدم که ابتدا به احترام پدر مرحومش نخواستم در مورد آن چیزی بنویسم اما فکر کردم اتفاقا باید بنویسم که به قول معروف «از فضل پدر تو را چه حاصل؟»
در سال ۲۰۰۶ مقاله ای از وی (که اخیرا در یکی از نشست های اصلی اجلاس IUCN سخنرانی ای تحت عنوان «مدیریت زیست محیطی جهانی و فقدان معنویت» ارائه فرموده است!) در یک ژورنال منتشر شده است که کپی برداری (مصداق عینی سرقت علمی) از یک مقاله با یک نویسنده آمریکایی می باشد. این سایت چکیده (آبستراکت) دو مقاله را با هم مقایسه کرده است. ضمنا ایشان در وبلاگ شخصی اش توضیحی نوشته است که اگر موضوعِ آن، همین مقاله باشد بیشتر بر ابهام آن افزوده است. وی در توضیح نوشته است که «...مقاله ای را با یکی از دانشجویانم کار کرده بودم...» در صورتی که این مقاله تنها نام خانم دکتر ابتکار را یدک می کشد و این بدان معناست که وی از دانشجوی خود مقاله را دزدیده است و به قول معروف «خوشا دزدی که از دزد بز بدزد!» و از طرفی وی گفته است«...این مقاله حدود 35 منبع داشت ... ظاهرا درج چند ماخذ در آن جا افتاده و من متوجه نشده بودم...» اما با این لینک نیاز به توضیح بیشتری نیست مگر آنکه فرض شود که خانم دکتر اینجا در مورد سرقت دیگری صحبت می کند و وی سارقی حرفه ایست!
احتمالا جناح رقیب وی با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری از این موضوع در مقابل ماجرای «کردان» (و ازاله و جعل مدرک و فساد اخلاقی و ...) بهره برداری تبلیغاتی خواهد کرد اما این دلیل نمی شود که فاسد به بهانه دفع افسد رسوا نشود. خانم دکتر که سالها به همراه پدر مرحومش در آمریکا زندگی کرده است و نیز در جریان گروگانگیری، مترجم گروگانهای آمریکایی بوده است (و از قضای روزگار مقاله اش را هم از یک آمریکایی دزدیده است) به خوبی می داند که در جهان غرب اگر برای یک استاد دانشگاه چنین اتفاقی رخ دهد، به منزله مرگِ آکادمیک وی محسوب می شود و وی دیگر تا پایان عمر جایگاهی در محافل علمی نخواهد داشت اما در ایرانِ اسلامی (که سرشار از معنویت هاست!) ظاهرا مسئله متفاوت است!
من تصویری از صفحه لینک مزبور اینجا می گذارم تا در صورت باز نشدن آن، حداقل تصویرش قابل مشاهده باشد.
کردان و پیشنهادات گوگل!
اخیرا در گوگل انگلیسی امکان جدیدی ایجاد شده است که همزمان با وارد کردن واژه کلیدی، گوگل موارد پیشنهادی را نشان می دهد. مثلا اگر واژه «kordan» را وارد کنید، گوگل مواردی مانند kordan oxford و kordan oxford phd و kordan oxford degree و ... را پیشنهاد می کند. حال اگر همان واژه را با رسم الخط فارسی یعنی «کردان» وارد کنید نتایج جالبتری خواهید یافت! مثلا: کردان ازاله ، کردان ازاله بکارت ، کردان فساد اخلاقی ، کردان مدرک تحصیلی و ...
ظاهرا این هم در ادامه غائله اي طراحي شده با ريشه هاي خارجي (تله آکسفورد؟) است که از 8 سال پیش کلید خورده است تا امروز دولت نهم را بدنام کند و اینک توسط سایت استکباری صهیونیستی گوگل دنبال می شود! راستی دائی جان ناپلئون راست می گفت که همه اش زیر سر این انگلیسی هاست! از هشت سال پیش پیش بینی کرده بودند که در چنین روزی شخصی بنام «عوضعلی کردان» وزیر کشور جمهوری اسلامی می شود و از آن موقع این توطئه شیطانی را طراحی کرده بودند تا نظام مقدس جمهوری اسلامی را بدنام سازند!
(مورد دیگر در زمینه جستجوی گوگل وقتی است که نام «خامنه ای» را بخواهید سرچ کنید! اینجاست که ماهیت پلید استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل به وضوح آشکار می شود! موردی مانند: خامنه ای ... کش!)
جعل و اختلاس و سوابق مدیریتی و اجرائی و ازاله ای در جمهوری اسلامی
جناب کردان (که از هر طرفی پرتاب شود با پا به زمین می آید!) حتی پس علنی شدن و اعتراف به جعلی بودن مدرکش گفته است:"...مدركى كه در هشت سال پيش با ملاحظه سوابق مديريتى و تجارب اجرايى اينجانب و ...صادر گرديده است..." و این جملات یعنی اینکه برای جعل و اختلاس و ... باید حتما سوابق مدیریتی در جمهوری اسلامی داشته باشی!
البته وی شاید دروغ هم نگفته باشد، چرا که اگر کسی سوابق مدیریتی و تجارب اجرایی در جمهوری اسلامی نداشته باشد با یک ازاله بکارت به زندان می افتد!
وی البته ادعا کرده است که از این جعل بی خبر بوده است که این ادعا حتی خَر مُرده را به خنده وا می دارد! چگونه کسی که بر مسند وزارت کشور تکیه زده است می تواند از زیر بار چنین مسئولیتی شانه خالی کند؟! آیا واقعا ایشان چنین پنداشته است که با مقاله ای که نوشته است، یک دانشگاه معتبر جهانی به وی مدرک دکترا می دهد؟! اگر واقعا چنین است باید در عدم سلامت عقلی وی حتی شک هم نکرد. اما دلایل زیر بیانگر آنست که وی از جعلی بودن مدرکش اطلاع داشته است:
1- وی از اول و در جریان گرفتن رای اعتماد، با اطمینان مدرکش را ارائه نکرده بود و حتی احمدی نژاد هم از وی به عنوان دکتر نام نبرد و تنها پس از آنکه وی از زبانش پرید که مدرک دکترا دارد مجبور شد وارد این بازی شود!
3 - در اطلاعیه وزارت کشور که قطعا بر اساس اطلاعات ارائه شده توسط وی بوده است، یک بار از شخصی بنام "استيفن پرينگل" به عنوان صادر کننده مدرک نام برده شده بود که در مدرک ارائه شده نامی از وی نبود.
با توجه به موارد فوق در صورت اصرار وی بر بی اطلاعی از جعل بودن مدرک، در صورت لزوم باید وزارت اطلاعات هم وارد قضیه شود و(با توجه به توانایی های وزارت اطلاعات که یک بمب گذار را در ظرف کمتر از 24 ساعت دستگیر می کند و از پا در می آورد!) شخص رابط را دستگیر کرده به دادگاه بکشاند و ماجرا روشن شود.
در مرحله بعد هم اتهام بعدی (در واقع اتهام قبلی) آقای کردان باید مورد پیگیری قرار گیرد تا دامن یک مدیر باسابقه اجرائی جمهوری اسلامی از اتهامِ وارده توسطِ یک حکومتِ طاغوتی پادشاهی، مبنی بر ازاله بکارت، پاک شود!
دیکتاتوری «ایرانی» حاکم بر ویکی مپیا!
کسانی که با سایت ویکی مپیا آشنایی دارند می دانند که هر کاربر ویکی مپیا می تواند یک نام کاربری انتخاب کند و بر حسب اینکه امتیازش در ویکی مپیا بالا رفت اتوریته وی هم افزایش پیدا می کند و می تواند در فعالیت های دیگر کاربران مشکل ایجاد کند و حتی از قعالیت شخص خاصی جلوگیری کند!
یکی از این کاربران که معمولا دارای رتبه اول یا دوم در ویکی مپیا هست شخصی ایرانی هست با نام کاربری shbn که معمولا محل های اضافه شده توسط دیگرا کاربران را بی مورد ادیت می کند و به محص اینکه از کاربری خوشش نیامد از فعالیت وی جلوگیری می کند! یک نمونه از کارهای وی را اینجا بیان می کنم:
ظاهرا وی با شخصی با نام کاربری Golizadeh مشکل پیدا کرده است و به وی رای منفی داده است و دلیل رای منفی خود را هم نوشته است که این کاربر بدون دلیل رای منفی می دهد! اما در پروفایل این کاربر اصلا رای داده شده ای (چه خوب و چه بد) ثبت نشده است!!! البته ظاهرا این کاربر(Golizadeh) به جناب shbn رای «بد» داده بوده است که از پروفایل وی حذف شده است. این بدان معناست که چنین کاربرانی(مانند shbn) حتی می توانند در رای داده شده دیگران هم دخل و تصرف کنند!!!
برای مقابله با این عملکردها می توانید در سایت ویکی مپیا عصو شوید و پس از چند روز حق رای خواهید داشت و می توانید و با رای «بد»، با چنین کاربران ازخودراضی و خودخواهی مقابله کنید.
پیدا کنید پرتقال فروش را!
جناب بهروزیفرمدیر پروژه قطار سریع السیر تهران - مشهد با بیان اینکه 30 درصد از فاز یک این طرح سپری شده است، گفته است: فاز یک طرح که شامل دو بخش مطالعات و تهیه اسناد برای سرمایه گذار و فاز مطالعاتی خود پروژه است از نظر سهمی،‌ حجمی و ارزش مالی و رقمی هشت دهم کل پروژه است... تا کنون اعتباری به این پروژه داده نشده ولی قرار است اعتباری معادل پنج میلیون یورو از طرف استانداری و پنج میلیون یورو از طرف بخش خصوصی اختصاص داده شود که با محاسبه 5/1 میلیون یورو هزینه فاز صفر، اعتبارات پروژه در مجموع 5/11 میلیون یورو است ...
اگر یک حساب سر انگشتی بکنیم، با اتمام 30 درصد از فاز یک، قطعا فاز صفر هم کاملا سپری شده است و بنا براین 30 درصد از هشت دهم، یعنی 24 درصد کل پروژه از نظر سهمی،‌ حجمی و ارزش مالی و رقمی در فاز یک به پایان رسیده است و این بدان معناست که تا کنون باید 2.86 میلیون یورو در فاز یک به اضافه 1.5 میلیون یورو در فاز صفر، یعنی مجموعا 4.26 میلیون یورو هزینه شده باشد اما وی از طرفی می گوید تا کنون اعتباری به این پروژه داده نشده است!!! پیدا کنید پرتقال فروش را!
سیاست یعنی چی؟
این مطلب را یکی از دوستان برایم فرستاد و دیدم جالب است که بگذارم اینجا و شما هم بخوانید!
یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه: پدر جان ! لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی ؟
پدرش فکر می کنه و می گه : بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی . من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم. مامانت دولت هست، چون کارهای خونه رو اون اداره می کنه. کلفت مون ملت مستضعف و پا برهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه و هیچی نداره. تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی. داداش کوچیکت هم که دو سالش هست، نسل آینده است...
پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب می پره. می ره به اتاق برادر کوچیکش و می بینه زیرش رو کثیف کرده و داره توی خرابي خودش دست و پا می زنه. می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه. می ره تو اتاق کلفت شون که اون رو بیدار کنه، می بینه باباش توی تخت کلفت شون خوابیده ...!
می ره و سر جاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه.
فردا صبح سر کلاس انشایش را چنین آغاز می کند:
سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت مستضعف و پا برهنه رو می ده و دولت به خواب عمیقی فرو رفته و روشنفکر هر کاری می کنه نمی تونه دولت رو بیدار کنه، در حالی که نسل آینده داره توی گُه خودش دست و پا می زنه.
مقایسه جرم های «ازاله بکارت» و «انتشار نامه ارشاد »
با رجوع به تصویر نامه مزبور، نه در متن نامه مطلب محرمانه ای مشاهده می شود و نه در عنوان آن بر محرمانه بودن آن اشاره ای شده است و از طرفی با توجه به عنوان نامه (مقررات و شرایط تردد بانوان محترم به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) واضح است که مخاطب آن عموم مردم و حتی ارباب رجوع می باشد و لذا این نامه باید در دسترس عموم قرار می گرفت و اصلا آن اداره وظیفه داشته است که خود به انتشار آن اقدام کند تا مثلا ارباب رجوعی که به قصد مراجعه به آن اداره از خانه بیرون می آید، بداند که چه لباسی بپوشد! و مثلا از پوشیدن مقنعه سفید!(به دلیل تند و زننده بودن!!!) خودداری کند تا در ورود به آن ادره دچار مشکل نشود! حال که دیگران این وظیفه را انجام داده اند آن اداره باید از آنها قدردانی کند نه آنکه شاکی باشد!
وی در مورد زمان ابلاغ اين نامه گفته است: " اين بخشنامه دو سال قبل از سوي وزارتخانه به ما اعلام شد و در سال گذشته نيز رئيس اداره شهرستان كرمان آن را به مجموعه خود ابلاغ كرد." با این حساب این اداره کل در ابلاغ یک بخشنامه وزارتی یک سال و اندی تاخیر داشته است که باید پاسخگوی این اهمال کاری کارکنانش باشد!!!
وی همچنین گفته است: ساير انتشاردهندگان اين نامه نيز در دستور پيگرد حقوقی توسط اداره ارشاد استان قرار دارند.
وی که از «پیگرد حقوقی» سخن گفته است، باید بداند که اگر سخن از قانون و حقوق باشد، نخست باید وضع کنندگان چنین بخشنامه هایی، که براحتی حقوق اولیه شهروندان را زیر پا می گذارند، مورد پیگرد قرار گیرند و محاکمه شوند.
در ام القرای جهان اسلام، شخصی با داشتن سابقه ازاله بکارت به وزارت کشور می رسد و شخصی هم به دلیل انتشار یک نامه عمومی که دانستن آن برای عموم مردم ضروری بوده است، از سوی وزارت فرهنگ اسلامی مورد پیگرد حقوقی قرار می گیرد!
ایران خودرو و ترمز ای بی اس و باکِ قرآن!
به این مطلب در بالاترین لینک داده شده است و تعدادی از خوانندگان بالاترین هم نظراتی داده اند که خواندنیست! مثلا:
  • باید به این مسئله در مجامع بین المللی رسیدگی شود . ماشینی که قران ندارد چطوری در شرایط خطرناک توقف کند . حضرت عباس که ترمز abs نیست با قران کار میکند .
  • نگران نباشيد دوستان ، آخه ايران خودرو ماشينهاشو بيمه اباالفضل كرده !
  • من يه ۲۰۶ صفر تحويل گرفتم، اولين کاري که کردم شيشه رو دادم پايين قرآن رو پرتاب کردم وسط اتوبان که تمامي افرادي که از اتوبان رد ميشن بيمه باشن.
  • وای چه مصیبتی! حالا ماشین کار می کنه؟! باکِ قرآن چی؟ آیا ماشینِ این بنده خدا باکِ قرآن داره؟...
  • لابد پس فردا یه آخوندم تو صندوق عقبش میذارن...
مومنین فراموش نکنند که انگشتها را حتما بلیسند!
بنا به فتوای خمینی چند چيز در غذا خوردن مستحب است: ... ششم: با سه انگشت‏يا بيشتر غذا بخورد و با دو انگشت نخورد... دوازدهم: انگشتها را بليسد... چهاردهم: آنچه بيرون سفره مى‏ريزد جمع كند و بخورد... شانزدهم: بعد از خوردن غذا به پشت بخوابد و پاى راست را روى پاى چپ بيندازد...
ظاهرا در شرع اسلام فرض بر این است که انسان فقط باید با انگشت غذا بخورد و مستحب است که با سه انگشت و یا بیشتر غذا بخورد و کارد و چنگال و قاشق هم در شرع مبین اسلام جایگاهی ندارند! ضمنا مومنین فراموش نکنند که انگشتها را حتما بلیسند!
ضمنا چند چيز هم در غذا خوردن مكروه است: .. هفتم:پاره كردن نان با كارد... دهم: پوست كندن ميوه. يازدهم: دور انداختن ميوه پيش از آن كه كاملا آن را بخورد.
در مورد میوه هیچ استثنایی ذکر نشده است و لذا میوه هایی مانند کیوی و پرتقال و نارنگی و گریپ فروت و حتی هندوانه و خربزه هم باید کامل و با پوست و هسته و کلیه محتویات میل شوند و چیزی از آنها بیرون ریخته نشود.
ضمنا در همه این احکام حکمت هایی نهفته است که سالها و شاید قرنها باید بگذرد تا علوم جدیده به این حکمت ها واقف شود و اصلا شاید تا ابد هم نشود!
مومنین عزیز فراموش نکنند که نان را با کارد نبُرند که کراهت دارد ولی اگر جهت اصلاح امور مسلمین و خدمت به مسلمین، ازاله بکارت کردند و یا مدرکِ دانشگاه آکسفورد را جعل کردند ایرادی ندارد!
طرح موضوع «بورس دولتی» و ماستمالیِ جعلِ مدرکِ جناب آقای دکتـــــــــــــر کردان توسط مشاور رئیس جمهور
علی‌اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی رئیس‌جمهور در مقاله ای نوشته است: "این روزها برخی از سایتهای سیاسی وابسته به افراد یا جریانهای طالب قدرت ، موضوع مدرک دکترای آقای علی کردان وزیر جدید کشور را به بحثی داغ تبدیل کرده اند و در این میان بعضی از آقایان که دکترایشان را به برکت بورس دولتی از فرنگ دریافت کرده اند، به مثابه یک متخصص کارشناس اکسفورد با تکیه بر یک ویرگول کم یا اضافه در این مدرک ، آن را ساختگی و جعلی می دانند..."
بارها از کسانی که با بورس دولتی برای ادامه تحصیل به خارج رفته اند شنیده ایم که از جانب مخالفان سیاسی که در خارج از کشور به سر می برند با همین عبارتِ طعنه آمیزِ «بورس دولتی» مورد خطاب واقع می شوند. شاید در اینجا منظور جنابِ جوانفکر آقای توکلی باشد که با استفاده از بورس دولتی و پس از یک دوره وزارت کار و امور اجتماعی، به انگلیس رفته و دکترا گرفته است، اما ایشان باید بداند که همه بورسیه های دولتی از قماشِ دکتر توکلی نبوده اند و در گذشته بسیاری از همان فارغ التحصیلان با بورسیه های دولتی بوده اند که در این کشور منشاء اثری بوده اند و بسیاری ازکسانی که به برکتِ پولِ هنگفتِ پدرانشان و به نام تحصیل به خارج رفته اند بیش از تحصیل به خوشگذرانی هایشان مشغول بوده اند و تعداد کمی از آنها مشغله اصلیشان درسشان بوده است. ایشان شاید چنین پنداشته است که در طول تاریخ ایران، همواره درب بر همین پاشنه می چرخیده است و تنها نورچشمی هایی مانند دکتر توکلی بوده اند که توانسته اند از این بورس دولتی استفاده کنند؛ لذا باید به ایشان یادآور شد که حتی تا قبل از دولت احمدی نژاد امتحانی برای اعزام دانشجو برگزار می شد و تعدادی دانشجو از طریق آین آزمون برای ادامه تحصیل به خارج اعزام می شدند هرچند که از قِبَلِ این دانشجویان افرادی مانند توکلی هم به نوایی رسیده اند. باید به وی یادآور شد که تنها پس از ریاست جمهوری احمدی نژاد است که آزمونِ اعزام دانشجو بطور کل لغو شده است و کلیه دانشجویان اعزامی با بورس دولتی، انتخابی هستند و در هیچ آزمونی شرکت نمی کنند! به هر حال تشابه لحنِ کلامِ آقای جوانفکر با اپوزیسیونِ خارج کشور (که همه چیز را سیاه یا سفید می پندارند ونیشِ کنایه هایشان بورسیه های دولتی ایران را بی نصیب نمی گذارد) بسیار جالب و در نوعِ خود بدیع می باشد! زیرا این اولین باریست که از زبانِ یک مقام دولتی و در حدِ مشاور رئیس جمهور عبارتِ طعنه آمیزِ «برکت بورسیه دولتی» را می شنویم!
در موردِ اصل مطلبِ مورد بحث و ماجراهای آقای کردان هم شاید در فرصتی دیگر مطلبی بنویسم.
یک تبلیغِ لوسِ بیمارستانی!
البته احتمالا بیمارستان پارسیان یک بیمارستان خصوصیست و در این صورت صاحبان آن در مورد ارائه خدمات رایگان به هر کسی که دوست دارند صاحب اختیارند، اما اگر می خواهند از این موضوع برای تبلیغات استفاده کنند باید بدانند که این تبلیغ بسیار مضحک است! آیا هنر مندان سر شناسی مانند مرحوم خسرو شکیبایی در تامین مخارج بیمارستانی اش با مشکل مواجهند؟ قطعا چنین نیست. و اگر چنین نیست قصدِ مسئولین این بیمارستان از این خدمات به جز یک تبلیغِ لوس و بی مزه چه می تواند باشد؟ آیا چنین هزینه ای را نمی توانند در مواردی خرج کنند که اشخاصی به لحاظِ مشکلات مالی جانشان و سلامتی شان در معرض خطر است و بارها شنیده ایم و شنیده اید که فلان معلم یا فلان کارگر و ... بخاطر نداشتن پولِ نقد، حتی در وضعیت اورژانسی، توسط فلان بیمارستان پذیرش نشد و بدین جهت جانش را از دست داد؟!
ما ایرانی ها
متن زیر را یکی از دوستان فرستاده؛ اینجا می نویسم شما هم بخوانید و منصفانه قضاوت کنید!
ما ايرانيها:
مهموني مي ديم اونهايي که دوست داريم و نداريم رو دعوت مي کنيم. يواشکي به لباساي اونهايي که دوست نداريم مي خنديم. بعد که رفتند با دوستهاي خودمونيمون مي شينيم به حرفهاشون مي خنديم! توي مهموني واسه همديگه جوک ترکي مي گيم! جوک لري مي گيم! اصفهاني ها رو مسخره مي کنيم. مي گيم کاشوني ها ترسواند! رشتي ها بي غيرتند! کردها خرمتعصب هستند! آباداني ها لاف مي زنند!
پايين شهريها رو آدم حساب نمي کنيم! مرز بين پايين شهر و بالاي شهر رو هم خودمون تعيين مي کنيم! اونها که از قلهک پايينتر رو قبول ندارند شيک ترند! شهرستاني ها هم بهتره برند جلو بوق بزنند! وقتي يکي از فاميلهامون شهرستان زندگي مي کنه و ما يهويي از دهنمون مي پره فوري توضيح مي ديم که طرف بخاطر شغلش که مدير فلان کارخونه است اونجا زندگي مي کنه!
بشقاب و ليوانهاي فرانسوي مي خريم! لوسترهاي ساخت چين مي خريم! شکلات آيدين هديه نمي بريم چون ايرانيه کلاسش پايينه!
موقعي که اتوبوس مياد حمله مي کنيم! اگه اوضاع بحراني بشه با آرنجمون مي زنيم به کناريها راه رو باز مي کنيم! آخه خسته هستيم بايد زودتر بريم خونه! وقتي کسي نباشه هم همين که مي شينيم با ماژيک پشت صندلي ها يادگاري مي نويسيم که دفعه ديگه که سوار شديم به دوستامون هنرمون رو نشون بديم!
شب چهارشنبه سوري ترقه پرت مي کنيم پشت پاي زن همسايه که وقتي پريد بخنديم! وقتي تيم فوتبال مورد علاقه امون توي مسابقه مي بازه شيشه اتوبوس واحد رو مي شکنيم! سيزده بدر گند مي زنيم به طبيعت! يعني هميشه اينکارو مي کنيم نه فقط سيزده بدرها!
وقتي توي يوتيوب فيلم مي بينيم (هر فيلمي باشه) فحش خواهر و مادر مي ديم! به همديگه! به اسلام! به محمد! به عربها! اما تا يه مشكلي پيش مياد ميگيم يا حسين!!
ما همه مادرزادي سياستمدار به دنيا اومديم اما استراتژی تک تکمون با همديگه و با تمام دنيا متفاوته؛ در هيچ موردي باهم توافق نداريم و بازهم به هم فحش مي ديم!هميشه از اوضاع انتقاد ميكنيم اما وقت نداريم رفتار خودمون و نزديكامونو اصلاح كنيم. راستش به اين وضعيت خو گرفتيم فقط عادت كرديم غرغر كنيم!
ما از اوضاع شهرمون ناراضی هستيم و براي نشون دادن اعتراضمون آشغالهامون رو ميريزيم تو كوچه!
ما به اجدادمون خيلي احترام مي ذاريم! مخصوصاً داريوش اينها! وقتي سر قبرشون ميريم حتماً يه يادگاري هم با هرچي که دستمون باشه روي در و ديواراش مي کنيم!
ما امام زاده مي سازيم! بعد پول مي ندازيم و از امام زاده مي خوايم که مشکلاتمون رو حل کنه!
ما روز عاشورا تاسوعا نذري مي ديم! اما براي اينکه زعفرون گرونه روي پلو گلرنگ مي ريزيم!
ما احتمالاً غير از رامسر و کلاردشت جاي ديگه اي از ايران رو نديديم اما حتماً دوبي رفتيم و فروشگاه عرض الهدايا رو ديديم! بي برو برگرد هم يه عکسي توي صحرا روي شنها گرفتيم که به همسايه ها نشون بديم!
ما رانندگيمون حرف نداره! رانندگي بدون فحش و فضيحت برامون معني نداره! چراغ راهنمايي عابرپياده موتورسوار .... فقط يک کلمه از هر مورد کافيه !البته رانندگي ما خوبه و رانندگي ديگران پر از ايراد!
ما دزدي مي کنيم تن فروشي مي کنيم زورگيري مي کنيم تجاوز مي کنيم آدم مي کشيم ...چون پول نداريم!
بعضي هامون حتي پول داريم اما مي خواهيم انتقام بگيريم!
ماها سينما نمي ريم و عوضش عشق مي کنيم قبل از اينکه فيلم روي پرده سينما بره ما سي ديشو ببريم خونه! درضمن ما عاشق پرويز پرستويي هم هستيم!...
همسرِ حداد عادل شیفتۀ سعید امامی بود!
سایت نوسازی در مطلبی از قول فهیمه دری نوگورانی( همسر سعيد امامي) و با عنوان "بازخواني يك حق پايمال شده" نوشته است که "...خب در این دو ماه آخر سعید خانواده ی آقای خامنه ای را براي كاري برده بود لندن و دو ماه تمام با این خانواده زندگی کرد به حدی که خود آقا مجتبی پسر آقا (داماد آقای حداد عادل) و مادر خانمشان شیفته ی اخلاق سعید شده بودند که حتی تا قبل از دستگیری سعید هم مرتبا خود آقا مجتبی زنگ می زدند به سعید که چرانمی آیی و با ما رفت و آمد نمی کنی ؟ ..." بله بنا به گفته همسر سعید امامی، مادر خانم آقا مجتبی همان همسر حداد عادل است که شیفتۀ سعید امامی شده بود!
چهار عمل اصلی در نوشته های علمی روزنامه همشهری!
كمك به لبنان از جيب تهرانی ها
اختصاص سه ميليارد تومان از بودجه شهرداری تهران به شيعيان لبنان، برای بسياری از مردم ايران خبری بُهت آور بود. بی ترديد قريب اتفاق ايرانيان كمابيش با كمك های انسان دوستانه به قحطی زدگان و گرسنگان در هر جای دنيا (فارغ از وابستگي های نژادی و قومی و...) موافق هستند اما بررسی موقعيت كشور لبنان و مقايسه وضعيت اقتصادی و رفاهی مردم لبنان با ايران اين فرضيه را اثبات مي كند كه اين كمك يك كمك انسان دوستانه نبوده و تنها يك حركت سياسيست. در اينجا به بررسی شاخص توسعه انسانی (و پارامترهای موثر آن) در لبنان و ايران و مقايسه آنها مي پردازيم:
- شاخص توسعه انسانی (Human Development Index بصورت خلاصه شده: HDI)، شاخصي است كه توسط آن کشورهای جهان بر اساس فاكتورهایی از جمله درآمد سرانه واقعی، نرخ باسوادی، آموزش، بهداشت، تغذیه و نيز امید به زندگی (در بدو تولد) مورد مقایسه قرار میگیرند(1). بر اساس آمار سال 2007 كشور لبنان با شاخص HDI برابر با 0.772 رتبه 88ام جهانی را حائز شده است در صورتی كه ايران در همان سال با شاخصي برابر با 0.759 در رتبه 94ام جهانی (يعنی 16 پله پايين تر از لبنان)قرار دارد (2 و 3 )!
- در شاخص اميد به زندگي (در بدو تولد)، بر اساس آمار تخمينی سال 2008، لبنان با متوسط سن 73.41 رتبه 100ام جهانی را داراست و ايران با 70.86 رتبه 130ام جهان را به خود اختصاص می دهد(4). (شاخص اميد به زندگی می تواند بيانگر وضعيت بهداشت، مرگ و مير كودكان، امنيت جانی شهروندان در مقابل بلايای طبيعی و ...باشد).
- درصدِ جمعيت باسواد بالای 15 سال در ايران 77% (آمار سال 2002) و در لبنان 87.4% (آمار سال 2003) است (5).
- بر اساس آمار صندوق بين المللی پول، توليد ناخالص ملی سرانه در ايران (سال 2007) برابر با 10,624$ و در لبنان برابر با 11,270$ است (6).
با توجه به آمار فوق چه توجيهی برای اين كمك 3 ميليارد تومانی می توان يافت؟!
تکنولوژی دستشویی!
در اخبار آمده است که ساخت 1000 توالت بین راهی به یک شرکت اسپانیایی محول شده است. در این که چرا چنین تصمیمی گرفته شده است می توان موارد زیر را فرض کرد:
* از آنجا که ایران با جدیت و با تمام قوا مشغول تکنولوژی هسته ای بوده است لذا تا کنون از تکنولوژی ساخت توالت بین راهی غافل مانده بود و لذا از این شرکت اسپانیایی کمک گرفته شده است تا ضمن ساخت این دستشویی ها تکنولوژی ساخت آن هم به ایران وارد شود و یک گام دیگر به خودکفایی کامل نزدیک شویم!
*با توجه به کمبود شدید نیروی کار در ایران امکان ساخت این دستشویی ها در ایران فراهم نیست!
*با توجه به دستمزد بالای کارگر ایرانی نسبت به اسپانیایی، ساخت دستشویی در اسپانیا و انتقال به ایران (یا انتقال نیروی اسپانیایی به ایران و ساخت دستشویی توسط آنان در ایران) به مراتب ارزان تر می باشد!
*این پروژه عظیم بین المللی در یک مناقصه جهانی به این شرکت اسپانیایی (که قیمتی به مراتب پایین تر از شرکتهای مشابه ایرانی و خارجی دیگر پیشنهاد کرده ) واگذار شده است!
*در یک همکاری فرهنگی بین المللی بین سازمان میراث فرهنگی ایران و این شرکت اسپانیایی، و جهت انتقالِ فرهنگِ غنیِ "ریدن و شاشیدن در اسپانیا"، پروژه به این شرکت اسپانیایی واگذار شده است!
فرضیات فوق اولین گزینه هاییست که به ذهن می رسد. (خوانندگان می توانند موارد دیگر را در بخش نظرات بنویسند). اما یکی از مديران اين شركت در این ارتباط گفته است: ما به عنوان معماران اسپانيايي احساس نزديكي زيادي به ايرانيان داريم چون هزاران سال مسلمانان در اسپانيا زندگي مي‌كردند.
و این یعنی اینکه چون هزاران سال مسلمانان در اسپانیا زندگی می کردند آنها می توانند برای ایرانیان توالت های خوبی بسازند!!!
ببینید که این کلاش ها چگونه اموال این ملت بدبخت را به جیب می زنند! این استدلال را برای یک بچه 10 ساله بگویی خنده اش می گیرد اما مدیران برجسته این مملکت...!!!
چهارشنبه سوری!
خبرگزاري فارس از قول جانشين رئيس پليس تهران نوشته است: «پليس در چهارشنبه آخر سال جهت برقراري امنيت شهروندان در آمادگي كامل بسر مي‌برد.» اين آقاي جانشين اگر با نامِ چهارشنبه سوري مشكل دارد، كه دارد، لااقل بايد بگويد «سه شنبه آخرِ سال»! چرا كه در چهارشنبه آخرِ سال ديگر هيچ خبري نيست كه پليس بخواهد درآمادگي كامل به سر ببرد! (البته شايد اين آمادگي براي امر به معروف در بر پاداشتن نماز جماعت باشد! اين هم نوعي امنيت است براي شهروندان!)
يك بام و دو هواي اژه اي در تهديد پيرموذن!
حال به چند خبر ديگر نگاهي داشته باشيم!

تا جايي كه از رسانه ها پخش شده است، مصاحبه پيرموذن با صداي آمريكا نه مانند ملاقات لاريجاني و نيك براون محرمانه بوده است و نه وي اطلاعات محرمانه اي را رسانه اي كرده است! مشكلِ‌ جناح راست از آنجا ناشي مي شود كه شكست ناطق نوري در انتخابات خرداد 76 را ناشي از افشاي قسمتي از محتويات ملاقات لاريجاني و نيك براون مي داند كه باعث بدنامي جناح راست شده است! و بر اساس اين برداشت سعي دارد كه اصلاح طلبان را وابسته به آمريكا و آلمان و ... نشان دهد. جناح راست در اين تحليل دچار دو مشكلِ اساسي شده است. نخست آنكه اصولا بدنامي جناح راست فقط به ماجراي "لاريگيت" برنمي گردد. مردم ايران جناح راست را بازوي اقتصادي روحانيتي مي داند كه به تنها چيزي كه نمي انديشد "ايران" و "ايراني" است. روحانيتي كه مباحث مربوط به استبراء و لواط و زناي محصنه و غير محصنه و هرآنچه كه مربوط به شكم و پايينتر از آن است، الويتي به مراتب بالاتر از مقوله فرهنگ و دانش و هنر و ... دارد. مردم ايران روحانيت و جناح راست و حجره نشينان بازاري را زالوهايي مي دانند كه خونشان را مي مكد و گويي كه هيچگاه سيرشدني هم نيستند. دوم اينكه مردم ايران از آلمان و حتي آمريكا هم آنچنان خاطره نفرت انگيزي در ذهن ندارند كه از انگليس دارند. لذا آنها بايستي به جاي آمريكا و آلمان ترتيبي مي دادند كه اصلاح طلبان با بي بي سي و وزارت امورخارجه دولت فخيمه بريتانيا مصاحبه و ملاقات هايي انجام مي دادند تا مردم نسبت به آنها بدبين شوند! مگر به قولِ دائي جان ناپلئون همه چيز زير سر انگليس نيست؟!!!

با اين تفاسير معلوم نيست كه تهديد اژه اي براي پيرموذن چگونه جامه عمل به خود خواهد پوشيد! آيا وي از پرتابِ قندان استفاده خواهد كرد يا دندانهايش را تيز كرده است كه همچون سحرخيز پيرموذن را هم گاز بگيرد؟!!!

احترام به شان شهروندان در جمهوري اسلامي!
احمدي نژادِ تودل برو!!!
نه كه خيلي هم تودل برو هست!!!
اليوم استعمال تنباكو غير ميوه اي باي نحو كان مباح و ...
قطعا فتواي ميرزاي شيرازی مبنی بر اينكه "اَليَوم استعمال توتون و تنباكو باَي نَحو كانَ حرام و در حكم مُحاربه با امام زمان است"، حكمي ثانويه (!) بود و اين فتوا فقط براي آن داده شد كه اندرونیِ سلطان قليان ها را بشكنند تا ناصرالدين شاه بفهمد كه مرجعيت شيعه بر عموم مردم ايران و حتي بر اندرونيِ سلطان هم احاطه دارد و از اين بابت حسابي ماتحتش بسوزد! وگرنه پس از آن نه تنها توتون و تنباكو حرام نشد بلكه خودِ مراجع عظام(!) هم دمي بر آتش داشته اند و دارند. نمونه اش را مي توانيد اينجا و يا اينجا ببينيد!
در عصر حاضر هم دستورِ حكومت جمهوري اسلامي مبني بر ممنوعيت ارائه قليان در قهوه خانه ها فقط حكمي ثانويه بود تا جهانيان بدانند كه مردم ايران تا بدانجا به ولي فقيه شان عشق مي ورزند كه جمهوري اسلامي حتي قادر به جلوگيري از ارائه قليان در قهوه خانه ها نيست! وپس از اثبات اين موضوع، وزيرِ كشور جمهوري اسلامي ايران اعلام كرده است كه اليوم استعمال توتون و تنباكوي غير ميوه اي باي نحو كان مباح است و در حكم محاربه با امام زمان نيست!
در بابِ سخنان سيد احمد خاتمي، امام جمعه موقت تهران
البته وی امام جمعه پايتخت ام القرای جهان اسلام و منصوبِ رهبر شيعيان جهان و نايب امام زمان است! و قطعا واجد شرطِ عدالت، كه از شرايط لازم براي هر امام جماعتيست! با اين اوصاف اين سخن وي قطعا يك تهمت و يا حتي يك سوءِ ظن(كه هر دو از گناهان كبيره هستند) نيست كه وي عامدانه مرتكب شده است و قطعا از ارتباط متحصنين مجلس ششم با كنگره آمريكا با استدلالات و مستندات روشن و كافي آگاه است. اما چرا وي اين مستندات و اطلاعات خود را عيان نمي كند تا خائنين(؟!) و مزدوران آمريكا را سيه روي سازد؟ آيا اينكه از مستندات خيانت مزدوران آمريكا آگاه باشي و آن را اعلام نكني، خود خيانت محسوب نمي شود؟!!! بنا برا اين بايد گفت كه جناب احمد خاتمي يا فاقد شرايط حتي يك امام جماعت ساده (چه رسد به امامت جمعه تهران) است و يا خود خائن درجه يكي است كه با اطلاع از مستندات مزبور، از ارائه آن استنكاف مي ورزد! (يا هر دو!)
آقايان هم روسری و مقنعه بپوشند!

از آنجا كه تحقيقات جديد علمی! نشان داده است كه حجاب باعث مي شود تا زنان محجبه دارای پوستی سالم تر و لطيف تر باشند، لذا پيشنهاد مي شود برای آنكه اين نعمت [اجباری] حجاب فقط مختص خانم ها نباشد، به همان ميزان كه برای خانم ها الزام شده است، برای آقايان هم واجب شود تا آقايان هم [ترجيحا] با پوشيدنِ روسری و مقنعه و چادر و برقع و ... از پوستی سالم تر و لطيفتر برخوردار شوند!